-->

رنگارنگ
homayoun makoui


Sunday, April 28, 2002

... در دهه دوم قرن پيش، معماران چک با در نظرگرفتن اصول کوبيسم در نقاشی، سبک منحصر و مشخصی در معماری بوجود آوردند. اين سبک به دو جهت در نوع خود انقلابی بود. اولا فرم نماهای بيرونی از سبک های ديگر معماری، چه تاريخی و چه معاصر، متفاوت است. دوم استفاده آنان از بتون مصلح در استراکچر ساختمان هاست. از اين نظرات، مضمون اين سبک در مقايسه با مدرنيسم که در روبنای ساختمان به ساده گرايی کامل همراه با ابراز بيانی مختصر بسنده می کند، غنی تر است. ولی در عوض نقشه عمومی ساختمان های کوبيستی تا حد کارهای مدرنيست ها راديکال نيست.
در عين حال، بررسی کارهای معماری کوبيسم اين سئوال را بوجود می آورد که آيا تمامی مشخصات اين سبک در نقاشی مانند شفافيت ها یا طرز بيان عوامل سه و چهار بعدی، و بالاخره عنصر پيچيدگی و ناروشن بودن، اصولا ميتواند با موفقيت تعميم يابد؟




Saturday, April 27, 2002



تصوير بالا اولين تجربه معماری کوبيسم در پراگ است که در سال 1912 توسط "جوزف گوکار" طراحی شده است. اين ساختمان در حال حاضر موزه کوبيسم در پراگ و مهمانسرای آثار متعددی است که بر مبنای اين سبک بوجود آمده است.


مکتب هنری کوبيسم با نام "پابلو پيکاسو" همراه است، اما به اينجا ختم نميشود. اولا همزمان با پيکاسو هنرمندان ديگری چون "جرج براک" در نقاشی از اين سبک پيروی کرده اند. بعلاوه آثار بسياری در رشته های ديگر هنری با تبعيت از اين سبک خلق شده است، از جمله در معماری. شهر پراگ زادگاه بسياری از اين آثار است. تصویر کوچک صفحه يک نمونه از آنست. يک تير چراغ برق در يکی از خيابانهای شهر پراگ.




Friday, April 26, 2002

ديشب با عده ای از دوستان قرار شد برادران کارامازوف را ببينيم. که البته نه ربطی به داستایفسکی دارد و نه به کتاب معروف او. اينها برادران کارامازوف پرنده هستند. يک گروه نمايش که از سی سال پیش تاکنون از خيابان های سانفرانسیسکو تا سالن های Broadway بازی های قابل توجه ای ارائه کرده اند. نمایش جالب ديشب l'Universe نام داشت. یک کار خاص که برادران کارامازف با همکاری لابراتوار وسائل ارتباط جمعی Massachusetts Institute of Technology تهیه کرده بودند. اينبار آنها در نقش ارسطو، نیوتون، گالیله و انیشتن ظاهر شدند، و راجع به تئوری های این دانشمندان در باره قوه جاذبه، گردش سيارات، نسبيت و کوانتوم با حرکات خنده دار دلقک وار و استفاده از انواع سازهای موسيقی سنتی و همچنين بديع الکترونيک که طراحان MIT اختراع کرده اند، و همراه با نمايش چشم گير نور و صدا که بوسيله کامپيوتری گويا بنام "شادی" هدايت ميشد، هنرنمايی کردند. کارهای اين گروه در بسياری از کشورهای انگليسی زبان و در سالنهای با اعتبار بين المللی علاقه مندان بسياری را مجذوب کرده است. در اينجا ميتوانيد با The Flying Karamazov Brothers بيشتر آشنا شويد.


چند مدت پيش مصاحبه ای تلويزيونی از David Mamet نويسنده، نمايشنامه نويس و کارگردان آمريکايی ديدم که او در حين توضيح راجع به تاريخچه فعاليت های هنری خود نکته جالبی طرح کرد. مامت ميگفت در جوامعی که ديکتاتوری حاکم است و مردم بخاطر ابراز نظر متفاوت تحت پيگرد قرار می گيرند، بتدريج تظاهر و هیپوکراسی حرف اول را ميزند و غالب ميشود. چون افراد پيش خود و در حريم خصوصی خود راجع به مسائل جامعه يک نوع اظهارنظر ميکنند، اما در جمع و يا مثلا در محيط کار، بخاطر ترس از دست دادن موقعيت کاری و اجتماعی، و البته از روی ناچاری، اظهارات ديگری می کنند. چنين رفتاری رفته رفته به نوعی عادت و خصيصه تبديل ميشود، و معمولی می شود که بين آنچه فکر میکنی، وآنچه می گویی فاصله باشد.
اين نکته او بنظرم منطقی آمد. ... و اگر چنين استنباطی درست باشد، ترويج خصوصيياتی چون دروغ گویی و دو رويی، و رخت بر بستن روحياتی چون صداقت و رو راستی در جامعه را بايد به پای عملکرد آن دسته از حکومت هایی نوشت که جلو آزادی بيان را می گيرند. ... همچنين ميتوان نتيجه گرفت دستيابی به حق آزادی بيان، و داشتن احساس امنيت در گفتن آنچه به آن اعتقاد است، اگر چه ممکن است تمام مشکلات را حل نکند، اما به خودی خود ارزشمند و گران بها است.
حالا که صحبت از او شد، خوب است به بعضی از کارهايش هم اشاره شود. در بين آثار متعدد مامت داستان Glengarry Glen Ross که بر اساس آن يک فيلم سينمايی با همين عنوان و با شرکت عده ای از آکتورهای خوب سينمای آمريکا تهيه شده، برايم از همه گيرا تر بوده است. داستان يک دفتر معاملات ملکی و دلالان آنست که بخاطر گفتگوهای تند و تيز و متن استادانه و نفس گير آن، که از شگردهای خاص ديويد مامت است، هيچگاه از آن دلزده نشده ام. اين نمايشنامه در سال 1984 برنده جايزه پوليتزر شد. برای آشنايی بيشتر با David Alan Mamet و کارهای او، ميتوانيد به اين سايت مراجعه کنيد.




Thursday, April 25, 2002

آماری که بتازگی منتشر شده نشان ميدهد که درحال حاضر 56 ميليون چينی از منزل مسکونی خود به اينترنت دسترسی دارند. بعبارت ديگر بعد از آمريکا با 156 ميليون مشترک، کشور چين پر رفت و آمدترين سيستم اينترنتی را دارد. بدنبال چين به ترتيب ژاپن با 51.3 میلیون، آلمان با 32.2میلیون، و انگلستان با 29.9 میلیون مشترک قرار گرفته اند. اگرچه با در نظر گرفتن جمعيت، فعلا رقم مشتريان اينترنت در اين کشور بيش از 5 درصد نيست [در مقابل آمريکا با 56 درصد] ، اما به دليل وسعت کشور و برنامه ريزی های جاری، ظرفيت توسعه اينترنت درچين از همه جا بيشتر است.
پيش بينی میشود که در طول 4 تا 5 سال آينده حدود 250 ميليون چينی مشتری اينترنت خواهند شد. چين کوشش می کند که روبنای اقتصادی خود را با همکاری و سرمايه گذاری کشور های غربی بسرعت توسعه دهد تا خود را برای پذيرايی از اين جمعيت بر روی خطوط ارتباطی اينترنت آماده سازد. کليد اين توسعه، بسط و بهبود ارتباطات تلفنی کشور است. فعلا 35 درصد مردم چين در منازل خود خط مستقيم تلفن دارند که اين رقم نيز بسرعت در حال ازدياد است. به اين ترتيب بنظر ميرسد که چين در اين دهه به بزرگترين قدرت cyber space تبديل خواهد شد. اما جهت ناروشن قضييه اينست که کماکان دولت اين کشور درمورد استفاده از اينترنت سانسور اعمال می کند. بايد ديد که آيا اين گسترش پهناور ارتباطات قادر خواهد بود که آزادی های بيشتری را برای مردم چين بهمراه بياورد؟




Wednesday, April 24, 2002

حتما ترانه زيبای گروه ايرلندی U2 را بنام «يکشنبه خونين» تاکنون بارها شنيده ايد. اخيرا يک فيلم سينمايی محصول مشترک انگلستان و ايرلند به کارگردانی "پل گرين گراس" تحت همين عنوان ساخته شده که بتدريج روی اکران می رود. يکشنبه خونين داستان رپورتاژ گونه ای از يکشنبه خونينی در ژانويه 1972 است که ارتش انگلستان به تظاهرات مسالمت آميز ايرلندی ها در شهر شمالی Derry حمله بردند که درنتيجه 13 کشته و 14 مجروح بجا ماند. مسببين اين کشتار هيچگاه محاکمه نشدند و حتی از ملکه انگليس مدال گرفتند. اکنون بعد از 30 سال پس از آن واقعه که از سياه ترين صفحات تاريخ بريتانياست، گرين گراس فيلمی با وفاداری کامل به حقيقت و عاری از احساسات گرايی ساخته که مورد توجه بسياری از منقدين فستيوال های فيلم قرار گرفته است. بازيگران اين فيلم اکثرا مردم عادی هستند و با دوربين در حال حرکت بر روی دست بگونه گزارشی خبری عکاسی شده است. گرين گراس می گويد اين فيلم درسی است در باره اشتباه بزرگ نظامی کردن مبارزه عليه تروريسم. در آن زمان هم در انگلستان در باره اين شهر ايرلند شمالی همان چيزهايی گفته می شد که امروز در باره خاورميانه گفته می شود، برچسب هايی مانند کارخانه تروريسم و از اين قبيل. و ديديم که در نتيجه اين تهاجم، چگونه اپوزيسيون سياسی منهدم شد و نسلی کامل از ايرلنديها به بازوی مسلح "IRA" تبديل شدند.
اما امروز شرايط ايرلند شمالی متفاوت است. اکنون در ايرلند صلح به واقعيتی امکان پذير تبديل شده، اگرچه برای آن هنوز بايد زحمت کشيد. و اين Bono و گروه U2 بودند که طی اين سالها در صدها کنسرت خود سرود دوستی و امکان آشتی را بهمراه هزاران جوان ديگر خواندند و برای تحقق آن کوشش کردند. آهنگ يکشنبه خونين موزيک متن صحنه پايانی فيلم يکشنبه خونين است. در اينجا مصاحبه CNN با Greengrass کارگردان انگليسی Bloody Sunday را ملاحظه کنيد.




Tuesday, April 23, 2002

در اينجا ميتوانيد اطلاعات مفيدی راجع به نمايش حروف يونيکد که در اين سايت و ديگر وبلاگ های فارسی از آن استفاده شده پيدا کنيد. قسمتی از اين مطلب به طرز نمايش اين حروف بر روی پلاتفرم های macintosh اختصاص دارد. اميدوارم که قابل استفاده باشد.


در اپرای توراندخت که خلاصه داستان آن هفته گذشته نوشته شد [به آرشيو رنگارنگ مراجعه کنيد]، گفته ها دارای نکاتی ظريف و بهم بافته است. اينهم قسمت هايی از آن متن:
... خليف پسر تيمور تاتار جمعيت را بکنار ميزند، و نام توراندخت را در ميدان شهر فرياد ميکند، و خود را آماده آزمايش اعلام ميدارد. او با وجود خواست پدرش تيمور، و زاری ليو دلباخته، و کوشش اطرافيان دختر امپراطور، جان خود را در مقابل اين بازی عشق به وديعه می گذارد، و پا پيش می نهد تا به سه معمای توراندخت پاسخ گويد. توراندخت معمای اول را طرح می کند: آن چيست که شب زاده ميشود و صبح ميميرد؟ ... خليف بدون تحمل ميگويد: اميد ... توراندخت بامتانت ادامه ميدهد: آن چيست که سرخ و گرم چون شعله می خروشد، ولی آتش نيست؟ ... خليف با لحظه ای تحمل ميگويد: خون ... توراندخت که تشويش براو غالب شده، لرزان آخرين سئوال را ميگويد: آن چيست که چون يخ است، ولی ميسوزد؟ ... سکوت سنگينی حاکم می شود. خليف کمی تامل ميکند، و سپس با فريادی پيروزمندانه پاسخ می دهد: توراندخت.
... اميد، خون، و توراندخت.
در ادامه اپرا نيز، وقتی خليف سخاوتمندانه حاضر ميشود که اينبار او معما بگويد و توراندخت پاسخ، اينبار هم پاسخ معما نام خود اوست، خليف.

... کمی بعد، در انتهای اپرا، وقتی سربازان بدستور توراندخت بر ليو فشار می گذارند که نام ناشناس را فاش کند، "ليو" که به شاهزاده تاتار دل داده است، فداکارانه سکوت ميکند. توراندخت از مقاومت ليو تحت تاثير قرار ميگيرد، و از او می پرسد، رمز تو چيست؟ ليو قبل از آنکه زندگی خود را در اين راه بگذارد، پاسخ می دهد: عشق ...
در قسمت پايانی نيز، بعد از آنکه توراندخت نميتواند به معمای خليف پاسخ دهد، و بالاخره تسليم عشق ميشود، او هم می گويد: نام آن غريبه عشق است.
... اينهم بازی گفتار در داستان اپرای توراندخت، که فکر کردم ممکن است جالب باشد.




Monday, April 22, 2002

نتايج دور اول انتخابات فرانسه مثل بشکه آب سردی بود که روی صورت مردم اين کشور پاشيده شد. فرانسوی ها که دو سه سال پيش به اتريش ايراد می گرفتند که چگونه سياستمداران دست راستی نژادپرست توانسته اند در آن کشور به قدرت برسند، خود به ناباب ترین این نوع سیاستمداران در اروپا رای داده اند. البته حالا که نتايج بيرون آمده، همه از خواب پريده اند و اعتراض می کنند. بنظر ميرسد که موقع رای گيری بسياری با اين وسيله تعيين سرنوشت در سيستم حکومتی، تحت عناوين مختلف، بچه گانه و غير سياسی برخورد کرده اند، و حالا با نتايج وخيم آن روبرو شده اند. از جمله 40درصد جوانان اصلا در رای گيری شرکت نکردند. و رای پراکنده مردم به يک دوجين نامزدهای مختلف نيروهای چپ و مترقی باعث شده که نماينده راست های افراطی در 9 ايالت از بين 22 ايالت بيشترين آرا را کسب کند. پس گويا فرق نمی کند کجای دنيا، اگر انتخابات وسيله تغيير پذيرفته شود، ديگر شوخی بردار نيست و موقع رای دادن [يا رای ندادن] بايد به عواقب انتخاب و پيامدهای پيچيده آن توجه کرد. البته فکر نکنيد که منظورم از هر کجای دنيا ايران است، در آنجا انتخابات شد اما تغييری نشد.
تصوير رهبر سوسياليست های فرانسه که بعد از شکست انتخاباتی از سياست کناره گرفت.


هفته پيش يکی دو مطلب راجع به فستيوال فيلم سانفرانسيسکو نوشتم [به آرشيو رنگارنگ سر بزنيد]. متاسفانه امسال هنوز موفق نشده ام فيلم های مورد نظر را ببينم. اما در وبلاگ آقای نگاهی بنام يولداش گزارشاتی در اين باره منعکس شده است که ميتوانيد با مراجعه به اين سايت آنها را مطالعه کنيد.




Sunday, April 21, 2002

نمايش اسلايد از کارهای معلمان يک کالج هنر در کاليفرنيا. در تعداد زيادی از مدارس هنری آمریکا معلمانی تدريس می کنند که در رشته خود بطور حرفه ای فعال باشند. اين مدرسه در شهر اوکلند است.
... اين هم قيافه شاگردان اين مدرسه هنری. تصاوير بعد از چند ثانيه تغيير می کنند.




Saturday, April 20, 2002

Amen فيلم پرسرو صدای کوستا گاوراس کارگردان يونانی بزودی در کشورهای مختلف بروی اکران ميرود و احتمال اين است که نمايش آن به موضوعی سياسی تبديل شود. داستان فيلم آمن بر روی دو دستگاه قدرت در دوره جنگ دوم ميچرخد؛ يکی ماشين کشتار و آدم سوزی نازی و ديگری ديپلماسی واتيکان. همچنين اين فيلم زندگی و مبارزه دو شخصيت در درون اين جبهه ها را ترسيم می کند: شيميدان و افسری نازی که در مخالفت با آلمان هيتلری جنايات هولناک آنان را به اطلاع متحدين و واتيکان ميرساند [که چهره ای حقيقی است] و ديگری کشيشی جوان که در برابر بيتفاوتی و چشم پوشی های "پاپ پيو دوازدهم" و واتيکان دربرابر جنايات هيتلر می ايستد. گاوراس می گويد او سمبل آن 3000 کشيش آزاديخواهی است که به تصديق تاريخ در اين مبارزه جان باختند. اين اولين باری نيست که موضوع سکوت و مماشات واتيکان در برابر هيتلر از طريق يک کار هنری به بحث گذاشته می شود. چنين آثاری معمولا به موضوع مجادلات سياسی در مورد حق آزادی بيان و واکنش مراکز مذهبی در برابر آن تبديل می شود. در اينجا پوستر فيلم را می بينيد که در آن بر روی زمينه ای سياه نشان نازی های آلمان با صليب ادغام شده است.
... گزارش کوتاهی در مورد فيلم کوستاو گاوراس که در 12 ماه جون در نيويورک بروی صحنه ميرود.




قسمتی از مجسمه "Plutone e Proserpina" اثر برنينی بارتفاع 220 سانتيمتر که بين سال های 1621-1622 از مرمر تراشيده شده است و در گالری "بورگزه" در شهر رم نگهداری ميشود.


بنظر بعضی تاريخ نويسان، جان لورنتزو برنينی بزرگترين معمار و مجسمه ساز قرن هفدهم است. سبک "باروک" برنينی تاثير گسترده ای بر کار هنرمندان اين دوره داشته است. در اينجا می توانيد با بعضی از آثار Gian Lorenzo Bernini آشنا شويد. با کليک بروی تصاوير آنها را بزرگ کنيد. تصوير کوچک صفحه "Cornaro Chapel" نام دارد و شاهکار مجسمه سازی اوست.اين هنرمند که بيش از 80 سال عمر کرد آثار متعددی از خود بجا گذاشته است که جزو زيباترين کارهای دوره Baroque محسوب ميشوند.






Friday, April 19, 2002

درحال سياحت در چند سايت تاريخ هنر بودم، فکر کردم صفحه ای حاوی طراح ها و اتودهای نقاشان ايتاليا را بياورم. مطالب به دو زبان نوشته شده؛ با کليک روی تصاوير آنها را بزرگ کنيد. در اين مجموعه 69 نقاشی لئوناردو داوينچی بهمراه کارهای ديگر هنرمندان اين کشور آمده است. تصوير کوچک اين صفحه "برهنه سوار بر اسب" کار اوست.




Thursday, April 18, 2002

هفته "تهاجم بهاره" در ايتاليا شروع شد. هر سال تحت اين عنوان فعاليت های فرهنگی گسترده ای در اين کشور جريان ميابد. موزه ها و آثار باستانی بطور رايگان در معرض ديد عموم قرار ميگيرند. سينماها، تاترها و سالن های نمايش با بليط ارزان و يا مجانی تسهيلات شرکت عمومی را فراهم ميکنند. نمايشگاه ها و گالری های متعددی براه می افتد. هنرمندان جوان در کنار اساتيد فن برای شرکت در اين جنبش عمومی از پيش تدارک می بينند و کارهای هنری جديدی عرضه ميکنند. خلاصه همه جا بهمراه نسيم بهار بوی هنر و فرهنگ می پيچد. عليرغم همه مشکلات سياسی، ايتاليايی ها اين سنت عالی را امسال هم دنبال ميکنند و اينگونه به استقبال بهار ميروند.




Wednesday, April 17, 2002

ضرب المثل چی فکر ميکرديم و چی شد وصف حال اون دسته از هم ولايتی های ما است که پارسال موقع انتخابات رياست جمهوری آمريکا با يک لجاجت خاصی از جرج بوش تعريف می کردند. عده ای می گفتند اين جمهوريخواه ها دستشون تو کار پول و تجارت و سرمايه است، بيان رو کار وضع اقتصاد و سهام های بورس خوب ميشه. عده ای هم ميگفتند واسه ايران خوب ميشه چون اينا "نفتی" هستند و حتما تحريم رو ور ميندازند، و شروع ميکنند خريد و فروش. عده ای هم می گفتند که اگه اينا بياند روی کار به نفع فلسطينه، چون دموکرات ها طرفدار اسرائيل اند، تازه معاون ال گور هم يهوديه.....
خوب در عمل دو سه هفته بيشتر طول نکشيد که سهام های دويست دلاری شد کاغذ، مدتی بعد هم ايران شد سر چوب سه سر اهريمن، و اولين کسی که جلوی اين حرف وايساد وزير خارجه سابق خانم آلبريت دموکرات بود. و ياسر عرفات هم که تا قبل ديگه جزو مهمانان کاخ سفيد شده بود و برو و بيايی پيدا کرده بود، کردنش تو يه اطاق تاريک زير ميز و بين کله گنده های امريکا بجز امثال برژينسکی، کسی اعتراضی نکرد.
پس بی خود نيست که اين مثل رو ساختن. چی فکر ميکردند و چی شد ...
حالا ال گور کانديد قبلی رياست جمهوری از حزب دموکرات دوباره سر و کله اش پيدا شده و از ديشب در يک ميتينگ در فلوريدا شروع کرده حمله کردن به جرج بوش. می پرسيد چی ميگه. خوب روشنه ديگه. هی ميگه ... نگفتم بهتون، ... نگفتم بهتون. ولی بحرفم گوش نکرديد....
در اينجا مجادله دو تن از کارشناسان سياسی تلويزيون های آمريکا را در اين مورد پيدا کنيد.




Tuesday, April 16, 2002

امروز پای تلفن صحبت توراندخت شد، منظور Turandot اپرای جاکمو پوچينی است. خواهرم خواست که داستان اپرا را برايش بفرستم. من هم برای بازار گرمی او را به اينجا رجوع دادم:
محل داستان پکن است. و داستان، ازدواج دختر امپراطور چين بنام توراندخت. اپرا با کشتن شاهزاده ايرانی که به خواستگاری توراندخت آمده شروع ميشود. او آخرين قربانی خواستگاری از دختر امپراطور است. از قرار، توراندخت که يکی از پيشينيان اش بدست خواستگاری در آن قصر به قتل رسيده، عهد کرده که به هيچ مردی تسليم نشود، و هميشه دشمن آنان باشد. دختر امپراطور، عليرغم اصرار پدر از ازدواج طفره ميرود، و تحت فشار امپراطور، تنها به اين شرط حاضر به ازدواج شده است که برای هرخواستگار سه معما طرح کند؛ اگرپاسخ درست شنيد، تسليم گردد، واگر پاسخ اشتباه بود خواستگارنگون بخت را سر بزنند. و شاهزاده ايرانی هم از اين رو سر باخته است.
در هنگام اجرای حکم در محله ای نزديک شهر ممنوع، ناشناسی توراندخت را می بيند [او خليف پسر تيمور تاتار است]، عاشق او ميشود، وخود را آماده اين قمار عشق اعلام ميکند. باوجود کوشش اطرافيان توراندخت، بنام های پينگ، پنگ و پونگ [کمدين ها]، و دو آشنای خليف، تيمور [پادشاه پير شکست خورده تاتار]، و ليو [تنها کسی که به او وفادار مانده، و به خاطر يکبار لبخند خليف، عاشق او شده است]، خليف از اين عشق منصرف نمی شود، و تن به رويارويی ميدهد. ناشناس در برابر حيرت حاضرين که با ذکاوت توراندخت آشنا بودند، به سه معما پاسخ درست ميدهد. اما توراندخت هنوز طفره ميرود و از امپراطور ميخواهد او را نجات دهد. در اينجا ناشناس برای اثبات عشق خود شرط ديگری را به ميان می کشد. و اينبار، او معمايی طرح ميکند و اين توراندخت است که بايد پاسخ گويد؛ اگر پاسخ اشتباه بود، توراندخت تسليم عشق او گردد، و اگر پاسخ درست بود، ناشناس، بجای توراندخت، مرگ را در آغوش بگيرد. توراندخت که فرصت تازه ای يافته بود، شرط را می پذيرد، و ناشناس معما را طرح ميکند. او تنها می پرسد، نام من چيست؟ ... و تا صبح فردا به توراندخت فرصت می دهد که به اين معما پاسخ دهد.
اينجا قسمت دوم اپرا پايان می پذيرد، و اکت سوم با يکی از زيباترين آريا های پوچينی موسوم به "هيچکس [امشب]نميخوابد"، nessun dorma آغاز ميگردد.
بدستور توراندخت در همه پکن به جستجو ميگردند، تامگر کسی با اين راز آشنا باشد. تيمور تاتار و ليو عشاق را پيدا ميکنند، و دراثر فشار، "ليو" پس از آنکه عشق خود را به خليف برملا ميکند، با سلاح سربازان خودکشی ميکند، ولی نام او را برملا نميکند. خليف که رازش محفوظ مانده بطرف توراندخت ميرود و او را به اصرار می بوسد، و طعم عشق جسمانی دل توراندخت را نرم می کند. توراندخت تسليم عشق ميشود، و در کنار خليف از پله های کاخ شهر ممنوع بالا ميروند. اپرای پوچينی با اين شعر توراندخت تمام ميشود: نام آن راز عشق است.
زندگی پوچينی هم با اين اپرا پايان می يابد. قبل از کامل شدن توراندخت، پوچينی درگذشت و همکاران او آخرين قسمت اکت پايانی توراندخت را بدون همراهی وی تکميل کردند.
متن خلاصه اپرای توراندخت را به انگليسی, در اينجا ملاحظه کنيد.




Monday, April 15, 2002

در ايران صحبت انحصار اينترنت در دست دولت است قبل از اينکه هنوز توسعه ای بيابد. موضوع اينترنت با همه خوب و بد آن، موضوع از انحصار خارج کردن اطلاعات از دست يک اقليت محدود و قرار دادن وسيع آن دراختيار مردم است. وگرنه اسم اش ميشود چماق. چون محاسن تکنولوژی جديد به صاحبان قدرت ميرسد، و خرکاری هايش به مردم. ... در توسعه دموکراسی و اصلاحات از بسياری جوانب مشکلات نوع جديدی بوجود می آيد، اما اين قيمتی است که اکثر جوامع موجود بخاطر بهزيستی اتباع خود حاضر شده اند تا پرداخت کنند. و بنظر ميرسد که از تصميم گيری خود راضی هستند. اين ها جزو مواردی است که بجز وضع موجود، روند آينده را هم تعيين می کند و لطمات تصميمات اشتباه در باره آن تا مدت ها همراه خواهد بود.




Saturday, April 13, 2002

اينجا در سايت يکی از کمپانی های وسائل خانگی که در نزديکی ما هم شعبه ای دارد ، ايده هايی در باره طراحی نور برای اطاق های مختلف منزل عنوان شده است. اول، در سمت چپ صفحه با کليک کردن روی تصاوير که از بالا به پائين به ترتيب مربوط به اطاق های نشيمن و نهارخوری، آشپزخانه، خواب، بچه ها، و اطاق کار است، قسمت مورد نظر منزل را انتخاب کنيد. در صفحات جديد، راهنمايی هايی مختصر بصورت تصويری، بهمراه توضيحاتی به زبان انگليسی پيدا خواهيد کرد. با کليک بر روی نشانه های قرمز رنگ، تصاوير و متن را می توانيد تغيير دهيد.




Friday, April 12, 2002

:: ... آدرس پست الکترونيکی اين سايت rangaarang@yahoo.com است. بزودی آدرس در کنار اين صفحه قرار ميگيرد. لطفا نظراتتان را بفرستيد. خيلی ممنون ...




Wednesday, April 10, 2002

.... خوب، حالا بنظر ميرسد وقت درست کردن شکل و شمائل اين سايت است. در چند روزه گذشته از روی ناشی گری قالب اين سايت دستکاری شده که وقت ترميم آن است. اميدوارم که بزودی اين مشکلات حل شود. ... پس تا بعد و به اميد ديدار.
برای آشنايی با چگونگی ساختن وبلوگ فارسی به سايت آقای حسين درخشان مراجعه کنيد. همچنين آقای احسان چندين قالب وبلوگ فارسی تهيه کرده که ميتوانيد روی سايت ايشان، آنها را پيدا کنيد. با تشکر فراوان از اين دوستان ...


::... و اما فيلم های ايرانی که امسال در فستيوال بين المللی فيلم سانفرانسيسکو ارائه ميشوند، عبارتند از:
دلبران بکارگردانی ابوافضل جليلی در باره مسافرت يک نوجوان 14 ساله افغانی در جريان جنگ های داخلی، به دلبران.
آيينه روح اثر ناصر صفاريان در مورد شاعره ايرانی فروغ فرخزاد که يک فيلم مستند است.
رأی مخفی بکارگردانی بابک پيامی, که يک کمدی «بيهوده» است.
فيلم ديگری که ميتواند برای علاقه مندان ايرانی اين فستيوال جالب باشد، کار استفان تولز بنام On the edge of time است که صحنه های آن درنواحی آسيای مرکزی بين ايران، روسيه و ترکيه فيلمبرداری شده است. تصوير از فيلم دلبران



::
فستيوال بين المللی فيلم سانفرانسيسکو، از 18 آوريل تا 2 ماه مه برگزار ميشود. از جمله فيلم های قابل توجه درفستيوال امسال، کار Laura Betti در مورد Pier Paolo Pasolini است. او، شاعر، رمان نويس، و فيلمساز برجسته ای بود که در ميان روشنفکران سالهای 60 و70 اروپا تاثير و شهرت زيادی داشت. او در عين حال يک متفکر و منقد سياسی بود. در قسمت جالبی از اين فيلم که از تکه های مستند موجود استفاده شده، بازی فوتبال دوستانه ای بين گروه همکاران پازولينی که مشغول تهيه فيلم «سالو» بودند با گروه همکاران برتولوچی که در حال تهيه فيلم «1900» بودند، به نمايش در م آيد. برای اطلاعات در مورد فيلم پير پائولو پازولينی و اخبار چهل و پنجمين فستيوال بين المللی فيلم سانفرانسيسکو به اين سايت سر بزنيد


:: همانگونه که پيش بينی ميشد, دولت آمريکا رفته رفته شرايط مسافرت به اين کشور را مشکل تر ميکند. بر اساس اين تغييرات جديد که هنوز به تصويب نرسيده و برای يک ماه در معرض اظهار نظر عمومی قرارگرفته است، مدت اقامت توريستی در آمريکا به يک ماه تقليل می يابد. اگرچه اين مدت قابل تمديد خواهد بود. شرايط مسافرت دانشجويان نيز مشکل تر از گذشته است. بعد از حوادث سپتامبر گذشته، تعدادی ازمقامات عاليرتبه اداره مهاجرت آمريکا، به دليل سهل انگاری از کار برکنار شدند. روزنامه های آمريکا ديروز خبر دادند که مطابق طرحی پيشنهادی قسمت های اداری و اجرايی اين آژانسی که مسئول نگهداری از مرزها و پيگيری تخلفات مهاجرتی است، بزودی از يکديگر تفکيک ميشوند.برای اطلاعات بيشتر دراين مورد، گزارش روزنامه USA Today را مطالعه کنيد.


::اينهم سايت کاخ زيبای گلستان. در اين سايت، ميتوانيد بوسيله يک تور مجازی از قسمتهای مختلف کاخ، از جمله تالار های الماس و عاج ديدن کنيد.


در طراحی سايت های اينترنت يکی از مسائل مورد توجه، در نظر گرفتن ظرفيت نمايشی کامپيوترهای بازديد کنندگان سايت است. اعتقاد عمومی اينست که قريب به 80 در صد از بازديد کنندگان، از مانيتورها ی کوچک 480 در 640 با تصوير 256 رنگ استفاده ميکنند. سرعت انتقال اطلاعات الکترونيکی هم هنوز در حد لازم و در تطابق با پيشرفت برنامه های کامپيوتری که اين سايت ها را طراحی ميکنند نيست. در نتبجه، اصل عمومی متناسب کردن اندازه صفحات طرح با اندازه صفحه مونيور بازديدکنندگان است. در حقيقت اين يکی از محدوديت هايی است که طراحان را برای خلاقيت و نوآوری به مبارزه می طلبد. روش ها، عموما کوچک نگه داشتن اندازه تصاوير برای سرعت انتقال و همانگوه که گفته شد، کوچک نگاه داشتن صفحات طرح است، که بازديدکننده بتواند در يک نگاه، کم و بيش همه صفحه را ببيند. يا حداقل عرض صفحه را. اما فکر نکنيد يک طراح خوب هميشه خود را محدود به شرايط می کند. چندی پيش به نمونه موفقی در حل اين مسئله برخوردم. سايت dotcomedytv برای معرفی يکی از هنرمندان برنامه ابتکار جالبی زده است. اينجا يکی از صفحات داخلی اين سايت را ملاحظه ميکنيد. با کليک بر روی دکمه سمت راست تصوير، پوستر اين هنرمند ظاهر ميشود. به ابعاد آن توجه کنيد.


شنبه گذشته نمايش خوب Nine Armenians نوشته لسلی آيوازيان و به کارگردانی ترنج يقيازاريان در شهر سانفرانسيسکو شروع شد. در اين نمايش از جمله ويدا قهرمانی هنرپيشه سينما و تئاتر ايران نقش ايفا ميکند. اجرای اين بازی در اين هفته نيز ادامه دارد. اين نمايش به زبان انگليسی است. برای کسب اطلاعات در مورد اين نمايشنامه و چگونگی تهيه بليط، به سايت Golden thread production target="blank" که اين کار را اجرا کرده، سر بزنيد. عکس لسلی آيوازيان




Monday, April 08, 2002

در مسابقات فوتبال باشگاه های آسيا که اخيرا در تهران برگزار شد، تيم استقلال تهران از تيم کره ای شکست خورد و در رده بندی نهايی سوم شد. ده سال است که تيم های ايرانی در اين مسابقات نبرده اند. در تورنمنت های ديگر هم تيم های ملی و يا جوانان ايران در سالهای اخير موفقيت قابل ذکری نداشته اند.
روزنامه های ورزشی ايران، اکثرا معتقدند که فوتبال ايران در آسيا بهترين است. با اينکه نتايج مسابقات چيز ديگری ميگويند. بنظر ميرسد که کشورهای ديگر آسيا، با کوشش زياد و برنامه ريزی دراز مدت سطح ورزش خود را ارتقا داده اند، و اينروزها ميتوانند نتايج سرمايه گذاری سالهای اخيرشان را برداشت کنند. اما ورزش بی سازمان ايران با سردر گمی و دوباره کاری، رفته رفته از ديگر حريفان عقب می افتد.
در اين ميان بعضی بازيکنان ايرانی در حد فردی پيشرفت هايی قابل توجه داشته اند. رحمان رضايی نمونه خوب اين ورزشکاران است که در باشگاه پروجا در ايتاليا عضويت دارد و از محبوبيت زيادی برخوردار است. او که در خط دفاعی اين تيم ايتاليايی نقش بسيار موثری دارد، در عين حال توانسته دو گل مهم بزند و به تثبيت موقعيت تيم کمک کند. نتايج بازی های باشگاهی ايتاليا و تصاوير آن را در اينجا ملاحظه کنيد.


اطاق ايران در موزه لوور پاريس، يکی از قسمت های گالری تمدن کهن شرق است که در آن آثاری از باقيمانده های کاخ شوش به تماشا گذاشته شده است. سايت اين موزه تصاوير اين اطاق را بصورت يک تور مجازی معرفی کرده که ميتوانيد در اينجا ملاحظه کنيد. با قراردادن ماووس کامپيوتر برروی تصوير و حرکت دادن آن، هر چهار سوی اطاق ايران قابل ديدن است.


در حين تحقيق درباره زندگی برنارد شاو نمايشنامه نويس و منقد ايرلندی، مختصرا به مطالعه تاريخ رفرم های پارلمان انگلستان و چگونگی پيدايش احزاب محافظه کار، کارگر و ليبرال اين کشور کشيده شدم. نکته جالب، مضمون مباحث آن زمان و شباهت های اساسی با بحث های چند سال اخير درايران است. بهرحال آشنائی با اين مباحث و وقايع ضرری ندارد. در صورت علاقه، به يکی از سايتهای آموزش تاريخ روی اينترنت سر بزنيد و با چند و چون قضييه آشنا شويد. در اينجا مطلبی در باره حزب کارگر انگلستان که در يکی از اين سايتهای آموزش تاريخ آمده، پيداکنيد.


در اين سايت سعی ميکنم بعضی مطالب را که ممکن است جالب باشد، پست کنم. برای بهبود آن لطفا همراهی کنيد.


قرار اين شد که تا فردا به اين صفحه دست نزنم

شروع کار يکشنبه عصر


... ARCHIVE

... LINKS

copyright 2002-05 | all rights reserved